نویسنده :آناهیتا اورک نیا شنبه 7/2/92
روزگارا که چنین سخت به من میگیری.با خبر باش که پژمردن من آسان نیست. گرچه دلگیرتر از دیروزم. گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند. لیک باور دارم دلخوشیهام کم نیست. زندگی باید کرد...
بابا لنگ دراز عزیزم
تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم!
وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ...
چیزی شبیه غرور!
بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن
و بگذار دوستت بدارم ...
بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ...
نمیگذارم ...
نمیخواهم ...!
بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ...
حتی سایه ات را که هرگز به آن نمیرسم ...!
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
دوست عزیز چه امتیازی به این وبلاگ میدهید؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی